از لحظه اول تا حالا یه چیزی بود که منو به سمت اون میکشید
وقتی میرفتم توی بالکن! وقتی از جلوی خونه همسایمون رد میشد
چشمم همش دنبال اون میگشت ! که از یه جایی در بیاد و باهاش حرف بزنم
انگار سالها بود که یه چیزی گم بود 'اون'اومد و اونو تموم کرد
درباره این سایت